روزها از پی هم آمدند و رفتند ....
میلاد حضرت زهرا (س) و روز مادر .... روز زن .....
میلاد حضرت امام علی (ع) .... روز پدر .....
ماه رجب شروع شد و به نیمه هاش هم رسید ....
حالا توی این گذر سریع ایام تو چی کار برای خودت کردی بماند ....
اعمال ماه رجب رو انجام دادی .... لیله الرغایب شب خوبی بود؟.... از خدا آرزوهاتو
خواستی .... برای اعتکاف هم اگه اسم نوشتی .... الان نیستی که بخونی ....
ولی ازت می خوام برای همه دعا کنی .... مگه دل به دل راه نداره ....
من که فکر می کنم از قافله ی دل جا مونده باشم .... اون دلایی که دیشب و
شبهای گذشته اش یا تو مدینه قدم می زدند یا تو نجف ..... تو چطور رفتی یه سر
نجف .... بقیع چه طور .....
من از قافله ها جا مونده ام .....
از همه چیز ....
دستم رو بگیر .....
ای خدای همه چیز .....
خاطره ی شبهایی که گذشت .... شبهایی که دست مادر و پدرتو فشردی و از
صمیم قلب گفتی روزتون مبارک .... همیشه در ذهنت باقی می مونه ....چرا که
میگن ....
روزها می گذرد خاطره ها می ماند